شیربن زبونی های آروین
یه روز توی ماشین بودیم. آروین دستشو کرده بود تو دهنش. بهش گفتم" مامان تو که بچه نیستی دستتو کردی تو دهنت" با حالت اعتراض گفت " معلوم بچه نیستم من آروین غلام حسنی هستم" آروین شبا که میخواد بخوابه به ما شب به خیر میگه: " مامان شب به خیر بابا شب به خیر خودمم شب به خیر"!!!!!
نویسنده :
مامانی
17:59